بیست و هفتم تیرماه سال ١٣٩٨ در تاریخ منطقه به نام روز همایش ملّی دگرپذیری و رواداری به یادگار خواهد ماند که موجبات شادمانی دوستداران مدارا و مروّت را در پی داشت و البتّه رنجش خاطر مخالفان آن را هم می‌توان در یادداشتها و ملاحظاتشان به روشنی دریافت. 

      جهان ما جهانی پر از تفاوت دررنگ‌ها، دین‌ها، ایده‌ها، نژاد‌ها و زبان‌ها و در یک کلام جهان تنوّع‌هاست؛ امّا در اندرون انسان‌های خام چیزی جز انحصار، جزمیت، تعصّب، مطلق‌نگری و خودپرستی نیست.

عجب پارادوکسی هم در درون این آدمی وجود دارد که از یکسو موجودی است مدنی‌الطبع و با سرشت اجتماعی خود که در پی وصل با دیگران است؛ از آن‌سو به دلیل طبع فردی و هراس‌های بی‌سبب خود به بیگانه‌هراسی می‌رسد و با انکار و طرد دیگران وجهه‌ی غالب زندگی خود را تبدیل به جنگ و ویرانی می‌کند!  

     انسان توسعه‌یافته نیک می‌‌داند که عشق به خود، عشق به دیگری را می‌‌طلبد و آرامش درونی اش جز در سایه‌ی آرامش اجتماعی میسّر نمی‌شود  و انکار موجودیت دیگری راه را بر زندگی صلح‌آمیز می‌‌بندد و اساساً راه شناخت خویش جز کشف وجود خود از راه دیگری نیست و بنابراین بهای دیگران را خوب می‌‌داند و جوهر زندگی را چیزی جز صلح و مسالمت و دوری از خشونت نمی‌داند و طبیعی است که در این مسیر ابتدا دگرپذیری و رواداری را سرلوحه‌ی اهداف خود می‌‌بیند و با گشودن این فایل و با به اشتراک گذاشتن آن با دیگران در صدد آن است تا از دل احترام به دیگری، عشق به خود را نمایان سازد. از منظر دینی، انسان بزرگ‌ترین سرمایه‌ی الهی است که در حین الحادش هر لحظه می‌‌تواند، پرده‌های لائیسیته‌ی خویش را به کناری نهد و راه خود را بازیابد، همانطور که در مورد امثال روژه گارودی دیده‌ایم؛ 

 یا اینکه این انسان از همراهی با کاروان فطرت باز می‌‌ماند که این حق را خداوند برای او به رسمیت شناخته است و چگونه انسان به خود اجازه می‌‌دهد این فرصت انتخاب را بر خلاف مشیت الهی از او بازستاند! 

      اگر نفس بیمار آدمی و تاجران سلاح و مهمّات ما را به جنگ با همدیگر فرا می‌‌خوانند، بانیان چنین همایش‌های فرخنده‌ای همراه با صاحبان عقل سلیم و رهروان فطرت ربّانی ما را به صلح با همدیگر و شناسایی یکدیگر و همنشینی مهربانانه با هم فرا می‌‌خوانند. 

این همایش با همه‌ی نقاط قوّت و ضعفش در پی آن بود تا از نگاه و منظر دینی به منظور نفی خشونت، ترویج ایده‌ی دگرپذیری و روا داری را در این منطقه ی پرآشوب به همگان یادآور شود.

      زندگی انسان یک بازی فردی نیست، زندگی آدمی یک بازی دسته‌جمعی را می‌‌طلبد یا نباید زیست و بازی کرد و یا باید زیست و جمعی بازی کرد. در حصار فردیت خویش بودن، در بند زندان فردیت فرو رفتن و انحصار و مطلق‌نگری بزرگ‌ترین آفت زندگی مشترک ما انسان‌هاست. چشم‌ها را باید شست و جور دیگر باید زندگی کرد.  

    این همایش سرآغاز راهی در جهت مقابله با افراط گرایی و نفی خشونت است تا همزیستی مسالمت‌آمیز را در سایه‌ی دگرپذیری و رواداری مطمع نظر قرار دهد و شعار خود را بر سر زبان‌ها اندازد و فضای واقعی و مجازی را برای پروردن این ایده‌ی اساسی هموار گرداند که بدون دیگری و به رسمیت شناختن سایرین اساساً زندگی معنا و مفهومی نخواهد داشت. به دست‌اندرکاران این همایش مبارک دستمریزاد می‌‌گویم و همگان اعمّ از مردم، احزاب و صاحبان قدرت را به تداوم و تعمیق این گفتمان فرا می‌‌خوانم که به حکم عقل و به مقتضای ضرورت همه‌ی ما به یک میزان بدان نیازمندیم تا زندگی‌مان به امید خداوند روی صلح و آرامش را به خود ببیند و از جنگ، نزاع و ستیز به دور باشد.